باب ۳: مکروه بودن برترى دادن بعضى از اولاد بر بعضى دیگر در بخشش
۱۰۴۸- حدیث: «النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ، أَنَّ أَبَاهُ أَتَى بِهِ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج، فَقَالَ: إِنِّي نَحَلْتُ ابْنِي هذَا غُلاَمًا، فَقَالَ: أَكُلَّ وَلَدِكَ نَحَلْتَ مِثْلَهُ قَالَ: لاَ، قَالَ: فَارْجِعْهُ»
.
یعنی: «نعمان بن بشیر گوید: پدرش او را پیش پیغمبر ج برد، گفت: بردهاى را به این پسرم بخشیدهام، پیغمبرج گفت: «آیا به تمام بچههایت هر یک غلامى بخشیدهاى؟» پدرم گفت: خیر، پیغمبر ج گفت: پس آنچه را که به این پسرت دادهاى از او پس بگیر».
۱۰۴٩- حدیث: «النُّعْمَانِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عَامِرٍ، قَالَ:سَمِعْتُ النُّعْمَانَ بْنَ بَشِيرٍ وَهُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ يَقُولُ: أَعْطَانِي أَبِي عَطِيَّةً، فَقَالَتْ عَمْرَةُ بِنْتُ رَوَاحَةَ، لاَ أَرْضَى حَتَّى تُشْهِدَ رَسُولَ اللهِج فَأَتَى رَسُولَ اللهِ ج، فَقَالَ: إِنِّي أَعْطَيْتُ ابْنِي مِنْ عَمْرَةَ بِنْتِ رَوَاحَةَ عَطِيَّةً، فَأَمَرَتْنِي أَنْ أُشْهِدَكَ يَا رَسُولَ اللهِ قَالَ: أَعْطَيْتَ سَائِرَ وَلَدِكَ مِثْلَ هذَا قَالَ: لاَ قَالَ فَاتَّقُوا اللهَ وَاعْدِلُوا بَيْنَ أَوْلاَدِكُمْ قَالَ: فَرَجَعَ، فَرَدَّ عَطِيَّتَهُ»
.
یعنی: «عامر گوید: از نعمان بن بشیر شنیدم که بر بالاى منبر مىگفت: پدرم هدیهاى به من داد، (مادرم) عمره دختر رواحه گفت: تا اینکه پیغمبر ج را به این امر گواه نگیرى من آن را قبول ندارم، پدرم پیش پیغمبر ج آمد، گفت: من به پسرى که از عمره دختر رواحه دارم هدیهاى دادهام، عمره الحاح مىکند تا رسول خدا را بر این امر گواه قرار دهم، پیغمبر ج گفت: «به سایر بچههایت همچو هدیهاى دادهاى؟» گفت: خیر، پیغمبر ج گفت: «از خدا بترسید، و در بین بچههایتان عدالت و مساوات برقرار کنید»، نعمان گفت: پدرم برگشت و هدیهاى را که به من داده بود، پس گرفت».
[۴۳۴] أخرجه البخاري في: ۵۱ كتاب الهبة: ۱۲ باب الهبة للولد.
[۴۳۵] أخرجه البخاري في: ۵۱ كتاب الهبة: ۱۳ باب الإشهاد في الهبة.