۴- باب: مَنَاقِبُ عَليِّ بْنِ أَبي طَالِبٍس
باب [۴]: مناقب علی بن ابی طالبس
۱۵۳۳- عَنْ عَلِيّس أَنَّ فاطِمَةَب شَكَتْ مَا تَلْقَى مِنْ أَثَرِ الرَّحَا، فَأَتَى النَّبِيَّ ج سَبْيٌ، فَانْطَلَقَتْ فَلَمْ تَجِدْهُ، فَوَجَدَتْ عَائِشَةَ فَأَخْبَرَتْهَا، فَلَمَّا جَاءَ النَّبِيُّ ج أَخْبَرَتْهُ عَائِشَةُ بِمَجِيءِ فَاطِمَةَ، فَجَاءَ النَّبِيُّ ج إِلَيْنَا وَقَدْ أَخَذْنَا مَضَاجِعَنَا، فَذَهَبْتُ لِأَقُومَ، فَقَالَ عَلَى مَكَانِكُمَا فَقَعَدَ بَيْنَنَا حَتَّى وَجَدْتُ بَرْدَ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِي، وَقَالَ أَلاَ أُعَلِّمُكُمَا خَيْرًا مِمَّا سَأَلْتُمَانِي، إِذَا أَخَذْتُمَا مَضَاجِعَكُمَا تُكَبِّرَا أَرْبَعًا وَثَلاَثِينَ، وَتُسَبِّحَا ثَلاَثًا وَثَلاَثِينَ، وَتَحْمَدَا ثَلاَثًا وَثَلاَثِينَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمَا مِنْ خَادِمٍ» [رواه البخاری:۳٧٠۵].
۱۵۳۳- از علی بن ابی طالبس روایت است که فاطمهل از مشکلات (دستاس)
، به مشقت افتاده بود، برای پیامبر خدا ج اسیرانی را آوردند. فاطمه نزد پیامبر خدا ج رفت[تا شاید از آن اسیران یکی را در خدمت وی قرار دهند]، و ایشان را نیافت، و عائشهل را یافت، [و از مشکلات خود] به او خبر داد، چون پیامبر خدا ج آمدند، عائشهل موضوع آمدن فاطمهل را برایشان گفت. [فاطمهل و یا علیس میگوید]: پیامبر خدا ج در حالی که ما استراحت کرده بودیم نزد ما آمدند، میخواستم بر خیزم فرمودند: «همان طوری به جایتان باشید».
و طوری در بین ما [نزدیک] نشستند، که سردی پایشان را بر روی سینۀ خود احساس نمودم.
فرمودند: «آیا نمیخواهید شما را به چیزی بهتر از آنچه که طلب کردهاید، رهنمائی کنم؟
وقتی که به بستر خود رفتید، سی وچهار مرتبه (الله اکبر)، سی وسه مرتبه (سبحان الله) و سی وسه مرتبه (الحمد لله) بگوئید، این از خادمی برای شما بهتر است»
.
[۱۳] لفظ حدیث (الرحی) است، و (رحی) به معنی (آسیا) است، و مراد از آن در اینجا آسیای دستی و یا دست آسیا است، که بطور تخفیف در هرات آن را (دستاس) میگویند، و شاید در جاهای دیگر، نام دیگری داشته باشد، و (دستاس) عبارت از دو سنگ مدور نسبتا کلانی است که روی هم قرار داده میشود، و دانه را در حفرۀ که در وسط سنگ فوقانی قرار دارد میریزند، و با گرفتن دستۀ سنگ فوقانی و چرخاندن آن بر روی سنگ تحتانی، دانهها را نرم میکنند.
[۱۴] این حدیث بر علاوه از آنکه دلالت بر مناقب علی و فاطمهب دارد، این را هم میرساند که پیامبر خدا ج از اموال عمومی (بیت المال) هیچگاه به نفع خود و نفع وابستگان خود استفاده نمیکردند، و ایکاش آنهایی که امروز ادعای پیروی از اساسات اسلام و روش نبی کریم ج را دارند، این توجیهات عملی پیامبر خدا ج را سر مشق زندگی خود قرار دهند، و مال بیت المال را مال میراثی پدران خود ندانند، و مورد دستبرد قرار ندهند.